همه راست میگن
همه حق دارن
خسیس,کلاش,طمعکار,گدا
همه حق دارن
اما
آخر سر
حق به همه نمیرسه!
پ.ن : ببین ودرس بگیر
همه راست میگن
همه حق دارن
خسیس,کلاش,طمعکار,گدا
همه حق دارن
اما
آخر سر
حق به همه نمیرسه!
پ.ن : ببین ودرس بگیر
این انتخاب تخمیرو
عوض کن
لعنتی...
پ.ن: همین میکشدت به سادگی...
بیدار شدی باز
پسر؟
از نوشخواب صبح
به فرمانهات الصبوح هبوا...
بیدار شو
از خواب غفلت
...
پ.ن: الصبوح الصبوح...
ختم این غائله نیست
دوری
پرسش
نماز شب
...
فرار
ختم این غائله نیست
با خودت روبرو شو گرگ
تو اینی
و هرگز
هرگز
هرگز
نمیتونی
از خودت
فرار کنی
پ.ن: یه روز آخر میشکنه خواب زمونه؛ عزیزم... و اون روز؛ یه راهی بجز گریز؛بجز تحمل پیدا میشه...
سکوتی که حتی به زور
به زور دوازده پیک
پیک سنگین
رطل گران
به سمت و سوی
هیچ کس
هیچ کص!
نمیشکنه...
پ.ن: قدر این سکوت رو بدون عمو گرگ...
هم جور به که طاقت رویت نیاورم!
نه رفتنی هستی
نه موندنی
نه میتونم تمومت کنم
نه باز از نو شروعت
گرگ گیر افتاده این وسط
گرگ کلا گیره وسط دوراهیها
تناقضها
گرچه روزی فکر میکرد میدونه
راه درست کدومه
و راه غلط کدوم
Without exception
اما
اما
اما امروز
حتی
اینم
نمیدونه!
پ.ن:هیچوقت از سختی کار نترسیدم,اینجا فضا مه آلوده!
من هم اول که دیدمت گفتم
حذر از چشم مست خون خوارت
دیده شاید که بی تو برنکند...
پ.ن: مگر در بعدی دیگر,در اربیتالی بالاتر بتونم جایگزبنتو پیدا کنم...!
پ.ن2: عمری دگر بباید بعد از وفات ما را...
نه!
شماها نمیفهمید
هیچوقت
نفهمیدید
عشق
به تعلیم
معلم رو قدشما میکنه...
پ.ن: سی هزار تومن...!
سی سال
تعلیم
از تو
اینو ساخته;
استاد
ادب!
پ.ن: و دیگه قصه wowبه زانتیای نقرهای نیست, و قطعا سوناتای هیبریدی...
تولد تو فردا نیست
تو
روزی مثل فردا
متولد نشدی!
روز میلاد تو
روزی بود
که پاتو ازون دروازه تو گذاشتی
و به واسطه من
پا در ریل ایستگاه بزرگی
نهادی...
پ.ن:و دلیل میلاد گرگ؛تو بودی...
تعداد صفحات : 0